دو بیتی های بابا بهروز عریان:
دو بیتی های بابا بهروز عریان:
غلط کردُم کجا شاعر شُدُم مو
ز شاعر چی شنیدُم غیر مو مو
مو شعر از شست پایُم می تراوه
که وقتی خاره شعری گویُم از نو
اگه کوری ببینُم جنب کوچه ا
گه بینُم دو چشمونش که لوچه
براش یک سکه گل یا پوچ گیرُم
ولی دانُم جوابش دست پوچه
شنیدُم un از ما دل بریده
روابط با سران یک سر پُکیده
خدایا خونمان npt اش بیش
اگرچه راه را دلبر گزیده
بیامد مرد نارنجی از آن دور
به دستش رُفته دانی* جنسش از نور
ولی دزدی کلک آن را دودر کرد
شده شهرُم بدون سطل و ناجور
سفارش می کُنُم عاشق نمیری
اگر عاشق شدی گِل سر بگیری
که عاشق رو سیاهه در دو دنیا
چرا از حوض گل ماهی نگیری




